پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
2065
-
الف
+

مصاحبه اختصاصی آی‌فیلم با ویتوریو استورارو مدیر فیلمبرداری «محمد رسول الله (ص)» - بخش دو

مصاحبه اختصاصی آی‌فیلم با ویتوریو استورارو مدیر فیلمبرداری «محمد رسول الله (ص)» - بخش دو

مصاحبه اختصاصی آی‌فیلم با ویتوریو استورارو مدیر فیلمبرداری «محمد رسول الله (ص)» - بخش دو

آی‌فیلم: قبل از شروع پروژه، شما با سفر به شهرهای مختلف ایران از مساجد و اماکن مقدس بازدید کردید تا با هنرهای تجسمی و معماری اسلامی آشنا شوید.  آیا هیچ‌یک از آنها علاوه بر نقاشی‌های فرشچیان برای شما الهام‌بخش بودند؟

استورارو: شهر کاشان یک منبع الهام بزرگ بود. وقتی مجید به من گفت ویتوریو بیا باهم برویم، ما باهم به اتفاق تهیه‌کننده‌ی جوان رفتیم. مجید به من گفت لطفاً بیا تا ببینی مردم ایران چطور مناجات می‌کنند. وقتی وارد کاشان شدم در آن غروب جادویی در آن مکان شگفت‌انگیز مردم زیادی را دیدم که در بین آن‌ها، زن‌ها، کودکان و افراد پیر هم بودند و به صورت بسیار ساده روی فرش نشسته بودند و لحظات بسیار ساده‌ای داشتند که نماز می‌خواندند، با یکدیگر صحبت می‌کردند و بچه‌ها هم در اطراف مشغول بازی بودند. شب قدم به قدم نزدیک می‌شد و ما بیشتر و بیشتر غرق این مکان مقدس می‌شدیم. همه‌چیز خیلی جادویی و خیلی الهام‌بخش و این یک تجربه‌ی منحصر به فرد بود. صادقانه بگویم من هرگز چنین لحظه‌های شگفت‌انگیزی میان انسانیت و الوهیت تجربه نکرده‌ام؛ لحظاتی که در آن غروب در کاشان تجربه کردم.

آی‌فیلم: به عنوان برنده‌ی سه جایزه‌ی اسکار، در کنار تصویربرداری فیلم آیا سعی کردید که تجربیات‌تان را با عوامل فیلم به اشتراک بگذارید؟

استورارو: ببخشید سوال‌تان را متوجه نشدم.

آی‌فیلم: به عنوان برنده‌ی سه جایزه‌ی اسکار، در کنار تصویربرداری حرفه‌ای فیلم آیا سعی کردید که تجربیات‌تان را با عوامل فیلم به اشتراک بگذارید؟

استورارو: کمابیش قبلاً جواب‌تان را دادم. من عادت دارم به سراسر دنیا سفر کنم، خصوص بعد از «اینک آخرالزمان» که اولین فیلمی بود که با یک کارگردان خارجی کار کردم، جدا از تجربه‌های قبلی‌ام در ایتالیا با برناردو برتولوچی، البته او هم یک کارگردان ایتالیایی است، ولی عمدتاً با برناردو برتولوچی کار کرده بودم. وقتی شما وارد یک ملیت و قوم دیگر می‌شوید، تجربیات‌، خلاقیت، هوش و فرهنگ‌تان و هرچه که به صورت تاریخی به شما تعلق دارد را می‌آورید. شما دارید با یک فرهنگ دیگر، تکنولوژی دیگر و مردم دیگری با زبان و فرهنگ متفاوت مواجه می‌شوید. همیشه شگفت‌انگیز است که وقتی وارد یک گروه می‌شوید معمولاً یک هماهنگی خوب وجود دارد. آدم‌های جدید می‌بینید، دوستان جدید، دانش و تکنولوژی‌تان را به اشتراک می‌گذارید. به عنوان مثال در مورد من یک فیلمبردار دیگر هم بود که کار تصویربرداری دوم را انجام می‌داد. او یک مرد شگفت‌انگیز و یک تکنسین خیلی خوب بود و دوستان خوبی شدیم و من مشارکت با همه را دوست دارم. به طور مثال علیرضا (شجاع نوری) بازیگر نقش پدر بزرگ محمد(ص) نه تنها یک بازیگر بزرگ، بلکه یک انسان خارق‌العاده است. وقتی که فیلم را دوباره می‌بینیم - مثل امروز صبح که من دیدم - او یکی از بزرگان است؛ او شخصیتی افسانه‌ای دارد. پرده‌ی نمایش او را چنین به تصویر می‌کشد... در عین حالی که او یک انسان بزرگ است. کمی بعد -دو سال پیش- من را به فستیوال فیلم تهران که او مسئول بخش بین‌الملل آن بود، دعوت کرد. گاهی وقت‌ها، به عنوان مثال، شما با تمام بازیگرانی که در فیلم حضور دارند انگلیسی صحبت نمی‌کنید، گاهی وقت‌ها ما فقط به هم لبخند می‌زدیم یا چند کلمه حرف می‌زدیم. شما می‌توانید این حقیقت را احساس کنید که همه‌ی ما یک نوع سفر داشتیم تا باهم داستان کودکی محمد(ص) را روایت کنیم. همه‌ی ما یک‌جور هماهنگی خوبی بین‌مان داشتیم. باید بگویم این تجربه، نه تنها در سطح فنی یا فرهنگی یا سیاسی خوب بود، بلکه به عنوان یک انسان این یک تجربه‌ی خوب بین ما بود. صادقانه... این خیلی صادقانه است... ما واقعاً به هم عشق می‌ورزیدیم.

آی‌فیلم: شما جنبه‌های مختلف زندگی حضرت محمد(ص) را با استفاده از نور به تصویر کشده‌اید. چطور توانستید بین مراحل مختلف زندگی ایشان مثل تولد، کودکی، بیماری و... با استفاده از نور تمایز ایجاد کنید؟ آیا برای این منظور از جلوه‌های ویژه هم استفاده کردید؟

استورارو: خب... می‌دانید... به بیان من سینماتوگرافی دارد به ما می‌گوید که چکار کنیم. سینماتوگرافی در زبان یونانی یعنی نوشتن با حرکت‌های نور. بنابراین بخصوص در داستانی که قرار بود بر روی آن کار کنم وقتی که مفهوم آن را درک کردم، مفهوم کلی داستان را، همانی که در فیلمنامه نوشته شده بود و همانی بود که مجید همیشه سعی می‌کرد برای من توضیح دهد، من سعی کردم که تصویربرداری خاصی را برای آن تحقق ببخشم. در شروع باید بگویم ما یک رابطه‌ای بین زندگی حضرت محمد(ص) و حرکت نور ایجاد کردیم. چه چیزی محمد(ص) را به عنوان یک انسان در سنین مختلف، متفاوت می‌کرد؟  من سعی می‌کردم حرکت نور را به تصویر بکشم. ایزاک نیوتن دانشمند بزرگ انگلیسی در قرن هفدهم سعی کرد بگوید نور از رنگ‌های مختلف تشکیل شده است. این رنگ‌ها حرکت‌های متفاوتی ایجاد می‌کنند، چرا که لرزش‌های متفاوت و فرکانس‌های مختلفی دارند. این موهبتی است برای ما و نه تنها از طریق قدرت بصری، بلکه از طریق بدن‌مان هم برخورد متفاوتی را حس می کنیم. ولی مجید مجیدی به من گفت نه ویتوریو، این نوع برخورد ممکن نیست، چون که محمد(ص) در زمان بلوغ پیامبر ما نشد، بلکه از زمان تولد پیامبر ما بود. دانستن این مسئله نوع برخوردم را تغییر داد و گفتم که باشد، حالا متوجه شدم. ما فرصتی عالی داریم... می‌دانید وقتی که داریم فیلم می‌سازیم یکی از مسائل اصلاً چگونگی نشان دادن شخصیت اصلی است، چون که شخصیت اصلی باید چنان اهمیتی پیدا کند که بیننده بتواند با او ارتباط برقرار کند و داستان او را از جنبه‌های مختلف دنبال کند که این نیازمند داشتن تصویر است. حالا در مورد این فیلم ما این امکان را ]نداشتیم[ به خاطر احترام که نمی‌توان تصویر محمد(ص) را نشان داد، زیرا که ممکن است تبدیل به بت شود. پس  این دلیل اصلی است که در دین شما نمی‌توان پیامبر را نشان داد، آن‌گونه که در مسیحیت از هنرپیشگان مختلف برای به تصویر کشیدن یا نشان دادن عکس انسانی استفاده می‌شود و مردم می‌توانند به راحتی با آن رهبران معنوی ارتباط برقرار کنند. برای اینکه به این مسئله احترام گذاشته شود، تنها فرصت... مهمترین فرصتی که به ذهنم رسید انرژی بود. پس او را می‌شد تنها از طریق انرژی، انرژی بصری، نشان داد. انرژی بصری چیست؟ نور. کاری که من انجام دادم نوشتن داستان یک پیامبر، رسول خدا، به وسیله‌ی نور بود. او را می‌شد از طریق نور نشان داد که این مسئله بخش کلیدی تمام آن شد که سعی در انجامش داشتم. من سعی می‌کردم لحظات مختلف زندگی محمد(ص) را با سفری مختلف، سفری بین نور و زندگی به نمایش بگذارم. آنچه که از او می‌دانستم این بود که باید همیشه از طریق انرژی همچون نور نشان داده می‌شد. رنگ نور را هم سعی کردم که نمادین باشد: سفید. سفید را از زمان تولد محمد(ص) تا دوره‌های بعد زندگی‌اش به کار بردم. به طور کامل با رنگ سفید او را می‌بینیم.

آی‌فیلم: به عنوان سوال بعدی، برای داشتن مخاطب بین المللی آیا باید نوع دیگری از فیلمسازی در نظر گرفته شود؟

استورارو: نوع دیگری؟ نوع دیگری از فیلمسازی در نظر گرفته شود؟ واقعاً نمی‌دانم. تنها... آیا شما فیلم را دیده‌اید؟

آی‌فیلم: متأسفانه هنوز خیر، ولی می‌خواهم که آن را ببینم.

استورارو: جالب است. بگذریم. آن نوعی که فیلم را به تصویر کشیدیم تنها نوعی بود که می‌توانستیم فیلم را به مخاطب بین‌المللی ارائه دهیم و تنها دیدگاه مجیدی را نشان نمی‌دهد، بلکه مجیدی از همه پرس‌وجو کرد و از دید خلاقانه‌ی همه از جمله من در تصویربرداری... اسکات اندرسون در جلوه‌های ویژه... کرکا کلژاکویچ مدیر تولید جیانتو دروسی در طراحی گریم استفاده کرد. همان‌طور که می‌دانید گریم بصری عبدالمطلب و ابوطالب بدون شک بسیار خاص بود و نوع ساخت این فیلم، تصویری بین‌المللی داشت. ما این‌گونه داستان محمد(ص) را همراه با گروه بین‌المللی، مجید مجیدی و بازیگران ایرانی به جهان ارائه دادیم. روش دیگری را من نمی‌شناسم. این روشی بود که ما می‌دانستیم و این‌گونه فیلم را ساختیم.

آی‌فیلم: آیا در طول این پروژه با مشکل هم مواجه شدید؟

استورارو: اگر بخواهم صادقانه بگویم، در واقع هر پروژه‌ای فرصت‌های خاص خودش را دارد. نمی‌خواهم بگویم محدودیت چون من به دنبال فرصت‌های به واقعیت رساندن پروژه هستم. من تیم خودم، مثلاً گروه فیلمبرداری خودم، را همراهم داشتم و این گام بلندی بود و باعث شد بتوانم کارم را آن‌گونه که عادت دارم انجام دهم، پس برای من واقعاً راحت بود. همچنین فرصت کار در مکان‌های مختلف همچون کویر لوت و یا بندر دریایی که در دهکده‌ی ماهیگیری فیلم گرفتیم همواره نوعی چالش برای ما به وجود می‌آورد، زیرا دمای خیلی بالا یا خیلی پایین یا باد، شن، صحرا و هر نوع عنصری که پیدا کنید نوع پیچیدگی چالش‌برانگیز به وجود می‌آورد، ولی در عین حال هیچ راه دیگری برای درست انجام دادن داستانی از این دست وجود ندارد شما اینها را نیاز دارید، شهر در بالتیک را نیاز دارید، ساختن شهر مکه به این شکل را نیاز دارید. بنابراین، همه‌چیز برای شما یک فرصت می‌شود. اینکه ما ارتباط بین دو گروه ایتالیایی و ایرانی داشتیم هم برای ما  پدید آورنده‌ی فرصت بود. کار کردن مشترک باعث تسهیل در فهم این حقیقت شد، که ما در ابتدا با دو دین مختلف، دو زبان مختلف، دو تکنولوژی مختلف و دو طرز تفکر مختلف روبرو هستیم، ولی ما مسیری مشترک به رهبری مجید مجیدی داشتیم که فکر می‌کنم این مسئله بسیار عادی است.

آی‌فیلم: مجیدی کارگردان بزرگی در ایران است. شما در مورد تجربه‌ی کاری‌تان با او صحبت کردید. آیا چیزی هست که بخواهید در مورد مجیدی اضافه کنید؟

استورارو: بی‌تردید هر کسی شخصیت خاص خودش را دارد. برناردو برتولوچی با فرانسیس فورد کوپولا تفاوت دارد، فرانسیس کوپولا با وارن بیتی تفاوت دارد، وارن بیتی با کارلوس سائورا تفاوت دارد، کارلوس سائورا با مجید مجیدی تفاوت دارد. مجیدی با تمام این‌ها تفاوت دارد. ولی عنصر فوق‌العاده‌ای وجود دارد که اینها را باهم یکی می‌کند و آن عشق اینها به کارشان است و این حقیقت که پروژه‌ای همچون «اینک آخرالزمان» برای فرانسیس، «آخرین تانگو» برای برناردو، «سرخ‌ها» برای وارن بیتی، «فلامینگو» برای کارلوس سائورا و «محمد (ص)» برای مجیدی در حقیقت پروژه‌های رویایی‌شان است. اینها پروژه‌ی اصلی زندگی‌شان است و هنگامی که شما کارگردانی دارید که این‌چنین درگیر و عاشق پروژه‌اش است که گویی رویاپردازی روزانه‌اش را تبدیل به رویای همه می‌کند، همان‌گونه که ژان کوکتو می‌گفت که "سینما یک رویاست، رویای واقعی برای همه". فوق‌العاده است.

آی‌فیلم: با توجه به تجربه‌ی شما با مجیدی، آیا امکان دارد که دوباره در آینده با او همکاری داشته باشید؟

استورارو: خب، ما در ابتدا در این مورد صحبت کردیم. بدون هیچ‌گونه تأیید در مورد امکان ادامه دادن تا آخر سه‌گانه‌ی «محمد (ص)» و قطعاً پس از چنین تجربه‌ی مثبتی که با او در ایران داشتم خوشحال خواهم شد و تمایل دارم که سفر به تصویر کشیدن شخصیت و تجسم حضرت محمد(ص) را ادامه دهم. خیلی خوشحال خواهم شد.

آی‌فیلم: سوال‌های من تمام شده‌اند، آیا چیزی می‌خواهید اضافه کنید؟

استورارو: فیلم ساخته می‌شود و بی‌تردید بخشی از زندگی ماست. هر فیلم قسمتی از زندگی را نشان می‌دهد. همین کافی است که بگویم بسیار خوش‌شانس بودم که در زندگی با شخصیت‌های فوق‌العاده‌ای آشنا شدم،

نه تنها پدرم که مرا به سوی تصویربرداری سوق داد، بلکه معلمان عالی که داشتم و کارگردانان بزرگی که دیدم در تمام طول این مسیر و همچنین شانس تصویربردار شدن در زمانی که تکنولوژی دستخوش انقلاب شده بود. چرا که آنها شخصیت‌های فوق‌العاده‌ای داشتند در اقصی نقاط دنیا در تصویربرداری آنها از وقتی هفت ساله بودم به من یاد داده‌اند وقتی که اولین فیلم را دیدم که پدرم آن را برایم آورد. او مسئول پروژکتور بود و پروژکتور و فیلم‌ها را به خانه می‌آورد، قسمتی از فیلمی از چارلی چاپلین بود، احتمالاً هفت ساله بودم. از آن موقع تا الان در حال یادگیری هستم. امروز «محمد (ص)» را دوباره در حال اکران دیدم و گفتم که این سفر رشد خودم است. سینما مرا بسیار شاد کرده است و سپاس‌گزارم از اینکه توانستم قسمتی از این پروژه‌های عظیم که نام‌شان را بردم و آخرین آنها «محمد (ص)» بود، باشم.

آی‌فیلم: ممنون. صحبت با شما برای من خیلی باعث افتخار بود آقای استورارو. و متشکرم، متشکرم که وقت گذاشتید.

استورارو: لطفاً بروید و فیلم را ببینید.

آی‌فیلم: حتماً این کار را خواهم کرد.

استورارو: فیلم را دوست خواهید داشت.

آی‌فیلم: مطمئنم، متشکرم و برای‌تان آرزوی موفقیت دارم.

نظر شما
ارسال نظر